حدود پنج یا شش سال داشتم مانند کودکان دیگر از تنهایی و تاریکی هراس داشتم ولی این هراس متفاوت تر از ترس های دیگر بود شب ها سایه ها و هاله های مختلفی ب چشمم میخورد صدا هایی مانند پچ پچ کردن افراد ب گوشم میرسید و این حالات را اکثر اوقات ب پدرم ابلاغ میکردم او برای قوت قلب بخشیدن ب من و این ک نشان دهد چیزی وجود ندارد دستم را در دستانش میگرفت و ب جایی پیش می رفت ک من نشان داده بودم او ب من میگفت اینها چیز هایی هستند ک ب خاطر ترس در تو پدید می آیند و من هم ب این باور رسیده بودم ک آن ها چیزی جز توهم بیش نیستند ولی باز هم ترس داشتم سال ها زندگی ام با ترس سپری شد و همه شب ها آرزویم فرا رسیدن صبح بود حدود ۱۵ سال داشتم ک تصمیم گرفتم تحقیقاتم را در زمینه ماورایی آغاز کنم دایره لغاتم محدود بود و ب همین دلیل از کلمه جن و روح شروع کردم و با سپری شدن زمان ب مدیتیشن،مدیوم،چاکرا و… دست یافتم حال فهمیده بودم ک آن هاله ها و اصوات ساخته و پرداخته ذهن من نبودند من مدیومی بودم تازه کار بدون هیچ استاد و راهنما با یاد گیری انواع مدیتیشن و روش های مختلف تقویت نیروی ماورایی قدرتم را افزایش دادم حال میتوانستم واضح تر ببینم هر از گاهی سخن بگویم و در مکان های مختلف سیر کنم در کنار این ها میتوانستم پیش بینی های کوچکی بکنم و دوستانی از عالم دیگر برای خود پیدا کنم ولی ارتباط من بسیار نا چیز بود و من در پی ارتباطی قوی بودم هیچ کدام از اساتید قبول نکردند ک مرا راهنمایی کنند حتی در مقداری نا چیز سرانجام فردی پیدا شد ک میتوانست کمکم کند مقدار بسیار کمی مرا راهنمایی کرد و من نهایت استفاده را از راهنمایی های او کردم زندگی ام وقف عالم ماورا و قدرت های درونم شده بود ولی در برهه زمانی خاصی اتفاق ناگواری افتاد من نا امید شدم نا امید از پیشرفت و حدود ۵۰ درصد از قدرت خود را از دست دادم مدتی بود ک اصلا ب ماورا و عرفان فکر نمیکردم و غرق خوشی های دنیوی شده بودم در یکی از شب ها مردی با چهره ای درخشان ب خواب من آمد و در مقابل من قرار گرفت و در همان حالت گفت:ب خودت بیا من از خواب بیدار شدم صبح بود افکارم درگیر و پیچیده در هم بود تصمیم گرفتم دوباره تمریناتم را شروع کنم با این ک خیلی کند پیش میرفتم ولی هرگز نا امید نشدم و اکنون هم در پی افزایش قدرت و یافتن راهنمایی قدر میباشم سپاس گذارم ک وقت با ارزش خود را برای مطالعه تجربیاتم گذراندید.
سلام ب همه— سوالی دارم دیدن خوابهای ترسناک از مرگ و بشدت کابوس وار برای مدت زیاد نشانه ی چیست — داشتن نو عی فوبیا یا بعبارتی داشتن اختلال روانی — نزدیکی و وجود انرزی منفی یا منبع ان — ضعیف شدن هاله ک با مورد قبلی تداخل دارن —ترسو بودن— دایم الفکر منفی داشتن و …. یا ترکیبی از دلایل؟؟؟؟
با سلام. از دید روانشناسی دیدن خواب مرگ می تواند نشانه چیزهای مختلفی باشد مثل از بین بردن ترس از مرگ قبل از وقوع واقعی آن چه در مورد خود و چه در مورد مرگ دیگران، آرزوی نابودی فرد فوت شده در خواب، تمایل به نیستی خود، هشدار ضمیر ناخودآگاه برای ارزش نهادن به و عدم قربانی کردن خود و … که البته برخی از این موارد با یکدیگر در تعارض نیز هستند و به همین دلیل باید به طور شخصی خواب خود را بررسی کنید و ببینید تعبیر آن مربوط به کدام می شود. البته چون این یک بحث… بیشتر »
سلام ب همه– ممنون از پاسخ شما–هشدار ضمیر ناخوداگاه برام جالب بود روش تحقیق میکنم–شخصی از کسایی ک قدرت معنوی بااتری نسبت ب بقیه داره از فاصله ی دوری دعوت شده بود خونم ون بعد از دیدن من ب پدرم گفته بود پسرت شده ی منبع برای ی سری موجود خیلین مدتهاست دارن ازش تغذیه میکنن ی کسیو معرفی کرد گفت شاید و شاید کمکش کنه ی روز خاصی باید بری جایی منتظر بشی اگه خواست میاد سراغتنون اگه نیومد ناراحت نشین تو موارد نادر کمک میکنه خودم خیلی وقت بود حسشون میکردم ولی ب کسی نگفتم چون باور نمیکردن… بیشتر »
با سلام. اینکه دوست دارید در تنهایی زندگی کنید تا حدی قابل قبول است ولی اینکه به بیایان هم رفته اید و خطر جانی حیوانات درنده را هم تجربه کرده اید و قصد عقیم شدن دارید خطرناک است. انسان در زندگی اجتماعی رشد و تعالی پیدا می کند. اگر توانایی ذهنی خوانی دارید و این موضوع اطرافیان شما را به دلیل ورود به حریم شخصی آنها آزار می دهد بنابراین تظاهر کنید که دیگر این پیامهای روحی را دریافت نمی کنید ولی همچنان آنها را به طور نامحسوس راهنمایی کنید. اگر این پیامها شهودی خود شما را هم آزار می… بیشتر »
سلام به دوستان سورنای گرامی من حس میکنم شما بیش از حد به مسائلی فکر میکنید که با عقل محدود دنیایی نمیشود پاسخی برایشان یافت.البته مشخصه که شما ادراکاتی بدست آورده اید که اکثرا افراد نمیدانند.و از طرفی بنظرم شما بسیار بسیار قوه تخیل بالایی نیز دارید و احتمالا اکثرا در حال خیال پردازیهای مورد علاقه تان باشید.علاوه بر راهنماییهای جناب علی خانی من چند پیشنهاد برایتان دارم.البته کاش میشد حداقل ما سن همدیگر را در این سایت بدانیم یک اینکه شما زیادی دارید از دنیا و مادیات فاصله میگیرید دو اینکه احتمالا شما حساسیت بسیار بالای انرژیکی و عاطفی… بیشتر »
سلام به یاسین گرامی امیدوارم با مطالعه و تجربه بیشتر قدرتهای وجودیتونو کنترل کنید.و بنظرم تجارب ارزشمندی دارین که مشتاق ارسالشونم.ولی موردی هست که من اینجا مجالی پیدا کردم عنوان کنم.اگر اون کسانیکه در این راه شمارو راهنمایی نکردن چرا بهشون میگید استاد؟! استاد کارش پرورش و راهنمایی شاگرده و چیزی که الان باب شده خیلیا رو میشناسم دنبال یه مرشد یا استادن و طرفیو که پیدا میکنن خیلی زورکی باید ازشون با خواهش بخوای مثلا آموزشت بدن.این افراد یا اصلا چیزی بلد نیستن یا یه چیزایی میدونن ولی خساست تو انتقال دانش دارن.دنبال یه انسان نگردین که شاگردش بشین.مگر… بیشتر »
سلام همه – منون از پاسختون برام جالب بودن و نظر لطف شماست جسته گریخته چیزایی قهمیدید و منم ی چیزایی نوشتم راستش دلم میخواست نظر بقیو راجبشون بدونم و جایی از اینجا بهتر با کسایی ک قدرت درک و عقلانی بهتری دارن پیدا نکردم علت رفتن ب بیابون ب این علته ک فک میکنم انرژی شدید و منفی زیادی سمتم میاد نمیخوام ب خونوادم اسیب بزنه و از زندگی مادیم بدم میاد علت فکر ب عقیم شدن بخاطر اینه ک باور دارم هیچ بچه ای مال پدر و مادرش نیست ی جسمه ک بدون روح ۲ روزه میگنده رفتم… بیشتر »