گاهی وقت ها تصمیماتی می گیرید که نمی دونید اگه واقعا به مرحله انجام برسن همون قدر برای شما خوش آیند هستن که فکرش رو می کردید یا نه. زندگی ما برخلاف بعضی از برنامه های کامپیوتری، دکمه بازگشت به حالت قبل نداره و اگه مسیری رو اشتباه برید باید به هر نحوی شده جبرانش کنید و یا مسئولیت اون اشتباه رو به طور دائمی بپذیرید.
شاید اگه امکان داشتن شبیه سازی وجود داشت که می تونستیم قبل از اجرای واقعی یه تصمیم، اون رو به طور واقعی مشاهده کنیم و بر اساس حسی که ازش می گیریم تصمیم بگیریم واقعا اون رو عملی کنیم عالی می شد. خیلی از تصمیمات رو تا توی اون موقعیت قرار نگیریم و به خوبی تجربش نکنیم نمی تونیم بفهمیم مناسب هست یا نه.
اگه تصمیم شما طوری هست که بیشتر به سلیقه شخصی تون مربوط می شه و با تصمیمات دیگران ارتباط نداره در این صورت می تونید از ذهن خودتون تو حالت رویابینی آگاهانه یا خواب روشن استفاده کنید تا اون چیزی که مد نظرتونه رو شبیه سازی کنید و به طور خیلی واقعی گونه از نزدیک تجربش کنید. انگار که واقعا اون خواسته، عملی شده و خودتون رو توی اون موقعیت می بینید. ولی اگه تصمیم شما به گونه ای هست که مهمه دیگران هم با شما همکاری داشته باشن و یا مخالفت یا موافقت اونا برای اجرای تصمیمتون تو عالم بیداری تاثیر زیادی داره اون وقت دیگه نمی شه خیلی از این روش استفاده کرد چون دیگه باید واقعا اون رو عملی کنید و بازخورد افراد رو مستقیما دریافت کنید. چیزی که تو عالم رویا ممکن نیست.
ولی خیلی از چیزها رو می شه به این شیوه تجربه کرد و بر اساسش تصمیمات بهتری گرفت. چیزهایی که ضمیر ناخودآگاه شما هم ازش اطلاع داره و شبیه سازی اون برای شما سخت نیست. مثلا می خواید فلان شغل رو انتخاب کنید. شک دارید که اگه توش قرار بگیرید می تونید اون نوع کار رو تحمل کنید یا نه. می تونید توی رویابینی وقتی که توی خواب، آگاهی تون رو به دست آوردید خودتون رو توی همون شغل تصور کنید. از ناخودآگاهتون هم پرسش کنید که آیا این واقعا چیزی هست که باهاش سازگاری دارید؟ چه حس و حالی ازش می گیرید؟ بیان احساسات آدم ها موقع رویابینی چندین برابر شفاف تر از حالت عادیه و این می تونه برای شناخت عواطف عمیقتون خیلی کمک کننده باشه. مثال دیگه می تونه در مورد تصمیم گیری برای مقصد سفر بعدی تون باشه. می خواید بدونید فلان جنگل برای شما دیدنی تر و جذاب تره یا سفر به فلان ساحل. قبل از خوابیدن، عکس های مربوط به اون مناطق رو نگاه کنید تا دید نسبی در مورد اون محل ها پیدا کنید. بعدش می تونید تو عالم رویا اونا رو شبیه سازی کنید و حسی داشته باشید که انگار واقعا به اونجا سفر کردید. گاهی دیدن عکس نمی تونه سنجش جذابیت اون منطقه باشه. البته اینا مثال های ساده ای هست که بتونه شیوه استفاده از این روش رو به شما یاد بده. می تونید اون رو روی موارد شخصی دیگه هم امتحان کنید. خیلی از دو راهی ها توی زندگی هستن که لازمه خودتون رو کاملا توی حس و حال هر دو تا تصمیم قرار بدید تا بفهمید کدومش رو واقعا ترجیح می دید.
چیزهایی هم هستن که چون تعداد تکرارشون توی زندگی ما کم هست برامون جذابن و اگه خیلی تکرار بشن شاید چندان برامون جالب نباشه. می تونید اونا رو اون قدر توی رویابینی شبیه سازی کنید تا ببینید آیا واقعا از سر کنجکاوی به اونا علاقه مند هستید و بعد از مدتی دلسرد می شید و یا اینکه واقعا هر چه قدر هم تکرار بشن براتون جذاب هستن و مایل به پیگیری اونا هستید؟ شاید برای بعضی ها زندگی توی خونه بزرگ و مجلل یه آرزو باشه که براش تلاش زیادی می کنن. چندین بار این جور اماکن رو توی رویابینی برای خودتون بسازید و ببینید واقعا این چیزیه که می خواید؟ اون وقت شاید به این پی ببرید که چرا خیلی از افراد ثروتمند بعد از اینکه واقعا هم این خونه های مجلل رو خریدن و چند مدت توشون زندگی کردن باز هم شاد نیستن چون این چیزا به خودی خودش شادی خلق نمی کنه. پس اگه این طور باشه باید اهداف عمیق تری برای خودتون پیاده کنید.
وقتی با این شیوه، دید کلی از حس و حال واقعی تون در مورد اون چیز پیدا کردید باز هم اطلاعات بیشتری رو توی عالم بیداری در موردش جست و جو کنید. اطلاعاتی که به منطق هم نزدیک باشه چون توی رویابینی معمولا بخش تجربه احساسات درونی غالب تره و چیزهای منطقی معمولا کمرنگ تر می شه. پس حداقل می شه گفت در مورد امور احساسی تر، استفاده از روش های شبیه سازی در رویابینی می تونه خیلی کمک کننده باشه. البته برای این کار لازمه که قدرت رویابینی تون خوب باشه و بتونید صحنه های دلخواه رو با اراده خلق کنید.