تجربه ماورایی شاهین (مدیتیشن کواکب)

سلام به همراهان سایت آرنوشا. من شاهین هستم از کرمانشاه.

سالهای زیادی هست که مشغولیت به مراقبه های مختلف دارم و در هر کدومشون استاد شدم و شاگرد هم میپذیرم. از میدیتیشنهایی که خیلی مورد علاقه من هست و به شاگردانم میگم هر شب انجام بدن مدیتیشن کواکب هست. معمولا یک ماه با اونها علم ستاره شناسی و کوکب شناسی رو کار میکنم. ازشون هم میخوام که به کوکبهایی که تو خیابانها و قهوه خانه ها میبینن هم چشم ببندن چون دیدن اون کوکب های زمینی و مشغول شدن به اونها مانع باز شدن چشم دل هست.

من و شاگردانم یک بعد از ظهر به صحرا رفتیم و مشغول مدیتیشن کواکب بودیم. روش اون رو نمیتونم اینجا به همه بگم چون از اسرار هست و گفتنش سبب مهلکات. بعد از اینکه همگی مدیتیشن رو تا ۲ ساعت پشت هم انجام دادیم صدای زوزه های زیادی رو از اطرافمون شنیدیم. خاکها به سمتمون پرت میشدن و صداها تمومی نداشتن. من به شاگردانم از قبل هشدار داده بودم که به اینها توجه نکنن ولی یکی از اونها متاسفانه ترسید و از ما دور شد. میخواست به سمت ماشین فرار کنه که توسط ضربه ای نامرئی پرت شد و در خاک غوطه ور شد. فقط دیدم تمام صورتش خونی شده و مجبور شدیم مدیتیشن رو تمام کنیم و به اون رسیدگی کنیم.

وقتی بهش نزدیک شدیم صداهای عجیب در آورد و به زبان سومری حرف زد. من متوجه میشدم چی میگه چون زبان سومری رو از بر هستم ولی شاگردانم فکر میکردن هذیان میگه. با روشهای جن گیری که بلد بودم جن رو از اون خارج کردم و به محض خروج جن، خون از صورتش پاک شد و به حالت اول برگشت. باورش سخته ولی در ماورا باید باور پذیر بود. هیچ چیز راه عقل شما رو طی نمیکنه و خیلی متعجب خواهید شد.

مشکل شاگردم گوش ندادن به حرف من بود. اگر در کنار ما میموند و مدیتیشن سخت کواکب رو به درستی انجام میداد هیچ وقت اون اتفاق براش پیش نمیومد و در مدیتیشن بقیه هم اختلال وارد نمیکرد و میتونستیم ظهر خوبی رو داشته باشیم. چند روز بعد از اون ماجرا شاگردم پوستش سیاه شد و مرد. احتمالا کواکب اون رو نفرین کردن و میدونم ربطی به جن زدگیش نداشته. بی احترامی به ارکان میدیتشنی که من استادش بودم نتیجه ش جز مرگ تیره بختانه نیست.