قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
تجارب خارج از بدن
دوره آموزشی القای تجارب خارج از بدن در سه ماه
آبان ۱۳, ۱۳۹۷
غمگین
هفت الگوی رفتاری افراد غمگین
آبان ۱۴, ۱۳۹۷

تجربه ماورا – جن مونث (نوشته رضا)

تجربه ماورا

تجربه ماورا

تجربه ماورا – جن مونث (نوشته رضا)

سلام چند وقت پیش دوتا از تجربه های شخصی خودمو نوشتم الان میخوام براتون تجربه یکی از اقواممون که قابل اطمینانه رو براتون بنوسیم یعنی میخوام بگم این داستان واقعیه اون یه ماجراهایی درباره جن داشت خوب روستایی ها خیلی به جن علاقه دارن هم اعتقاد زیادی نسبت بهش دارن یه روز رفته بودیم روستا خونشون تعریف میکرد که شب باخونوادش دعواش میشه از خونه میزنه بیرون و نصف شب میره زیر یه درخت میخوابه درخواب یه جن مونث خیلی زیبا میبینه اونا بهش میگفتن( پریون)خلاصه درخواب میبینه که اون جنه یه سیلی محکم بهش میزنه وهمون موقع که بیدارمیشه حالت دیوانه ها رو داشت خودش میگفت حال وهوای خیلی عجیبی داشتم. خانوادش وقتی میبینن خیلی حالش بد شده میبرنش پیش یه دعا نویس پس از اینکه طالشو برمیداره بهش میگه شانس آوردی اون جن فقط باد دستش به صورتت خورده اگه دستش به صورتت خوده بود وضعیتت خیلی بدتر میشد بعد یه دعا براش مینویسه و کم کم حالش خوب میشه. ولی میگفت هنوز بعد از این ماجرا اتفاقات عجیبی برام میفته برای مثال شوهر خوهرش که باهم دشمنی طایفه داشتن جد برجدشون با هم دشمن بودن ،خلاصه یه روز به اسرار شوهر خواهرش با هم میرن کوه برای شکار، برای شکار بزکوهی وپرنده.شوهر خواهرش تفنگ داشته به گفته اون خیلی هم ماهر بوده بعد از کلی گشت وگذار تو کوه شوهر خواهرش بهش مگیه من میرم اون پایین دسشویی وبرمیگردم تو همین جا بمون وقتی میره پایین چند تا تیر به اون میزنه ازفاصله نزدیک اما بهش نمیخوره میگه وجود یه جن رو در کنارم احساس میکردم که تیرها رو دفع میکنه چون شوهر خواهرش یه تیر انداز مشهور بوده بعد که برمیگرده میبینه اون سالمه به شدت تعجب میکنه قوممون میگفت اگه به رو خودم آورده بودم که چرا این کارو کردی همون جا خلاصم میکرد گفت چیزی نگفتم تا از اون مخمصه رها شدم ومیگفت از خدا وفرشته نگهبانم بسیار تشکر کردم. بعد می گفت که خیر وبرکتی تو زندگیم هست که به وضوح میبینم از قدرته جنه گفت یه بار که خواستم یه خونه بخرم یه نیرویی سعی داشت منو منصرف کنه منم به حرفش گوش دادم وخونه رو نخردیدم بعدا معلوم شد خونه مشکل بزرگی داشته. بریم سراغ تجربه بعدیش قوممون می گفت با چند از دوستاش تصمیم میگیرند برای پیدا کردن گنج به یه غار برن غار تو یه روستای دور افتاده بوده وقتی وارد روستا شدن از مردم نشانی غارو میگیرن مردم بهشون هشدار داده بودند که وارد غار نشید اما اونا توجه نمیکنن وقتی به ورودی غار میرسن یه نیروی جلوی قوممون رو میگیره که وارد نشو اونم به حرفش گوش میده و وارد نمیشه اما بقیه دوستاش وارد میشن بلافاصله بعد اینکه وارد غار میشن چندتا جن نگهبان گنج ،بهشون حمله میکنن و بهشون آسیب میزنن به گفته خودشون بهشون سیلی های وحشتناک زده بودن که تا مدت های زیادی حال همشون بد بود.

همچنین بخوانید:   تجربه ماورا - برون فکنی غیرارادی با کمک از ما بهترون (نوشته پارمیس)

مقالات مرتبط

علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی، علاقه مند به حوزه ماورا و موضوعات عرفانی و روحی شرقی و غربی از جمله مدیتیشن، انرژی درمانی، طب سنتی، یوگا، خواب بینی، سفر روح و …
اشتراک
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
darya
مهمان
darya
6 سال قبل

سلام
نوشته ی جالبی بود ولی بهتر دونستم که اینو بگم که اون کنی که حس می کنه همیشه باهاشه به احتمال قوی اون جن مونث اولی نیست وجنی هست که اون دعا نویسه بانوشتن اون دعا براش موکل کرده واحتمالا ازدسته ی جن های خوب هم هست.

رفتن به نوار ابزار