تجربه ماورا – دیدن آل (نوشته مهسا)

با سلام. افسانه های زیادی بین ماها رواج پیدا کرده که نمی دونیم کدومش واقعیه و واقعی نیست. به هر حال من تجربه مادرم رو بعد زایمان من بهتون میگم.

اول بگم که مادرم با خواهراش توی روستا زندگی می کردن و دیدن جن براشون عادی بود. از هر روستایی اونجا بپرسی چند تا داستان در مورد جن داره. پس اینکه کل روستا توهم زده باشن ممکن نیست. مادرم به خاطر اینکه از بچگی چشم سومش باز بود چیزهای زیادی می دید که خیلی اذیتش می کردن. چون اون موقع ها هنوز لامپ توی روستا مد نبود شبها باید توی تاریکی می رفت بیرون. بیشتر چیزهایی هم که می دید توی تاریکی بود مثل بالا رفتن سایه ها از دیوار و دیدن آدمک های سیاه که از لای خرابه ها نگاهش می کردن.

مادرم زن خرافاتی نبود و زیاد به افسانه های ماورایی اهمیت نمی داد و اون سایه ها رو هم به حساب توهم می ذاشت تا اینکه منو باردار شد. قبل از من چند تا بچه به خاطر امکانات بهداشتی کم روستا مرده بودن. مادرم خیلی امیدی به من نداشت مخصوصا که توی شکمش خیلی لاغر و نحیف به نظر میومدم.

وقتی من به دنیا اومدم قابله به مادرم گفت این چاقو رو بزار زیر بالشت و این سنجاق رو هم بزن به لباست. مادرم بهش خندید و گفت به این چیزا اعتقاد نداره ولی قابله گفت که برای خودت و بچت میگم تا آل نبرتتون. مادرم حرفش رو گوش نداد و وقتی تنها بود و منو شیر می داد دید یه زن سیاه قد بلند با سینه های خیلی بزرگ جلوش واستاده که بهش آل میگن. مادرم داد و بیداد می کنه و خواهراش می ریزن تو اتاق. حال مادرم اصلا خوب نبود. منم خیلی ضعیف و بی حال بودم. من و مادرم رو بردن پیش دعانویس. با اینکه بچه های زیادی توی روستا می مردن ولی من با کمال اعجاب و به خاطر دعا تونستم زنده بمونم. کسایی که توی سن من هستن می دونن که قدیما توی روستاها دکتر زیادی نبود و اگه کسی بیماری داشت می بردنش پیش دعانویس. کار اون دعانویس هم رد خور نداشت و زندگیم رو مدیون ایشون هستم.

مادرم از اون موقع به بعد دیگه چشم سومش بسته شد و دلشم نمی خواست چیزی ببینه. فقط چند بار چیزهای عجیب دید که باز هم موقع بارداری ها یا زایمان های بعدیش بودن.

این مطالب رو وقتی برای کسی تعریف می کنم میگه که مادرت توهم زده و یا دروغ گفته. دلیلی نداره برای چیزی که تا اون روز اعتقادی نداشت داد و فریاد کنه و چند روز حالش بد بشه. توهم هم مشخصه بیماری روانیه و فقط موقع زایمان بیشتر نمیشه مادرمم از لحاظ روحی کاملا سالمه و حتی اون موقع که کسی شش ابتدایی هم نداشت تا دیپلم خوند و بعد هم سر کار رفت تا بازنشسته شد. من نمی دونم آل واقعا وجود داره یا جن دیگه ای دیده. اگه کسی تجربه ای مشابه من داره خواهشا تعریف کنه. ممنون