خودشیفتگی یا نارسیسیسم یا Narcissism به حالتی گفته می شود که شخص بیش از حد به خود و ویژگی هایش علاقه مند است و این بیشتر ریشه در منیت و ایگوپرستی داشته و نوعی اختلال روانی محسوب می شود.
واژه نارسیسیست از نام اسطوره ای یونانی به نام نارسیسوس که معادل نام نرگس است گرفته شده. او مرد جوان زیبایی بود که عاشق انعکاس تصویر خود در آب شده بود و از اینکه خودش به تصویر خودش نمی رسید غمگین بود.
از نخستین افرادی که این اختلال را در حوزه روانشناسی بررسی کرد فروید بود و بعد از آن مطالعات بیشتری در مورد شناخت اختلال خودشیفتگی مفرط یا نارسیسیسم صورت گرفت.
– قدرت همدلی بسیار کم
– تمرکز و توجه بر خود و نیازهای شخصی و مقدم شمردن آنها بر نیازهای دیگران
– حساسیت بیش از حد به انتقاد و گستاخی دیگران
– خرسندی عمیق از اینکه مورد تشویق و ستایش قرار گیرند
– نفرت از کسانی که آنها را تشویق نمی کنند
– سوء استفاده راحت از دیگران بدون در نظر گرفتن عواقب آن
– تظاهر به اینکه از چیزی که هستند مهم ترند.
– اغراق در دست آوردها و موفقیت های خود
– ادعای متخصص بودن در بسیاری زمینه ها
– عدم توانایی دیدن جهان از نگاه مردم
– عدم توانایی در حفظ رابطه طولانی مدت
– غرور بسیار زیاد
– حسادت:
افراد خودشیفته برای حفظ برتری خود حاضر هستند به هر کاری دست بزنند تا ارزش های افراد دیگر را کوچک جلوه دهند و خودشان را مهم تر نشان دهند.
– عدم خجالت:
افراد دچار خودشیفتگی، خجالت را سم می دانند چون آن را مایه شرم و کوچک شمردن خود می پندارند. آنها گناه را به شرم ترجیح می دهند چون حس گناه به آنها اجازه می دهد که خودشان را از عمل بد جدا کنند و فقط کارشان را نادرست ولی خودشان را بدون نقص ببینند. در حالی که شرمگین بودن می تواند ایگوی آنها را هدف بگیرد و به آنها گوشزد کند که کامل نیستند و باید تغییر کنند.
– تصور کامل بودن:
افراد خودشیفته خودشان را از هر عیبی مبرا می دانند و تصور می کنند کامل ترین فرد روی زمین هستند و این دیگران هستند که باید رفتارشان را در برابر آنها عوض کنند. اگر هم عیبی در خود حس کنند آن را به فرد مقابل خود فرافکنی می کنند.
هر فرد عادی ممکن است تا حدودی صفات نارسیسیسم بودن را داشته باشد ولی به صورت اختلال تشدید پیدا نکند. تنها یک درصد افراد جامعه به اختلال خودشیفتگی شدید مبتلا هستند. درمان قطعی برای آنها شناخته نشده (نه دارویی و نه از طریق رفتار درمانی) و علاج کردن این اختلال بسیار سخت است. زمینه ایجاد آن هم بیشتر محیطی و اکتسابی است تا ژنتیکی.
در مقابل نارسیسیسم مضر که در بالا اشاره شد، دوست داشتن متعادل و عشق سالم به خود وجود دارد که برای آدمی ضروری بوده و هر کس باید بتواند به میزان معقولی به خود عشق بورزد ولی این عشق نباید باعث قربانی کردن دیگران و کور شدن چشم درون نسبت به عیب های شخصی شود.
حالا که با تعریف و علائم اختلال خودشیفتگی آشنا شدید لازم است کمی بیشتر در مورد سختی های زندگی با این افراد بدانید.
زندگی مشترک با یک فرد خود شیفته افراطی چگونه است؟
افراد خودشیفته معمولا ایگوی زخمی و اعتماد به نفس کاذب و کمی دارند (هر چند که ظاهرا سعی می کنند چیزی خلاف آن را ثابت کنند). آنها در یک خودخواهی کودکانه گیر کرده اند که تنها رنگ و لعاب بزرگسال بودن به خود گرفته است. از نظر آنها مشکلات و نیازهای دیگران مهم نبوده و خودشان در اولویت هر چیزی هستند.
متاسفانه در کنار افراد خودشیفته، کسانی زندگی می کنند که مدام باید از رفتارهای آنها رنج ببرند زیرا توجهی به آنها نشده و تمام تمرکز و اهمیت دادن ها باید صرف فرد خودشیفته شود.
افراد خودشیفته در ابتدا می توانند بسیار گرم و صمیمانه و فریبنده صحبت کنند تا فرد مورد نظر را به دام بیاندارند ولی پس از مدتی رنگ واقعی خود را نشان می دهند.
اگر با یک فرد نارسیسیست زندگی می کنید احتمالا متوجه علائم زیر شده اید:
– آنها دوست دارند فقط در مورد خودشان صحبت کنند. آنها از صدای خود لذت برده و می توانند تا ابد به تمجید خود بپردارند. اگر هم مجبور باشند به حرف شما گوش بدند صرفا از روی اجبار و احترام گذاشتن ظاهری است.
– آنها به خوبی می دانند کی و چگونه احساسات شما را تحریک کنند تا به خواسته های خود برسند.
– از آنجا که قدرت همدلی کمی دارند و نمی توانند خودشان را در قالب فرد دیگری ببینند بنابراین بسیار پیش می آید که رفتارهای خودسرانه آنها باعث آزار روحی شریکشان شود.
– فردی که با یک خودشیفته سر و کار دارد دیر یا زود به عنوان یک مهره خاموش کنار گذاشته می شود. فرد خودشیفته تا زمانی به شما نیاز دارد که وسیله ای برای رسیدن به اهداف او باشید و وقتی کارش با شما تمام شد به راحتی کنار
گذاشته می شوید.
– آنها عادت به پرحرفی و قول دادن های زیاد دارند ولی بیشتر آن حرفها هیچ گاه عملی نمی شود. آنها می خواهند حتی با حرف زدن هم که شده ارزش و اعتبار خود را بالا ببرند.
هر چه قدر از یک فرد خودشیفته افراطی دور شوید به زندگی سالم نزدیک تر می شوید. آنها از درون زخمی هستند و مداوای آن کار هر کسی نیست. حفظ فاصله با آنها شاید موجب شود کارهای خود را صادقانه تر مشاهده کنند و تصمیم به تغییر بگیرند.
سلا م میخواستم بگم من چند وقتیه لوس شدم خیلی یعنی دوست دارم خودم رو پیش دیگران لوس نشون بدم آیا این حالت فکریم اشتباه و زشته و یا نادرست اگه زیاد اینطوری باشه! و همچنین ممکنه موقت باشه؟🙂🤔😊
با سلام. فکر کنم کار شما خیلی با حالت خودشیفتگی که یک اختلال بوده و به دیگران هم صدمه می زند تفاوت دارد. به هر حال سعی کنید دلیل ریشه ای این رفتار خود را پیدا کنید. موفق باشید