افراد زیادی در جهان هستند که دارای قلب بزرگ و بیش از حد مهربانی بوده و به محض مشاهده کسانی که در مشکل هستند از هیچ کمکی دریغ نمی کنند. برای آنها کمک کردن تبدیل به نوعی غریضه شده است. همچنین آنها هم معمولا انتظار دارند که وقتی در مشکلی گیر افتادند کمک دریافت کنند.
اگرچه کمک کردن به دیگران بسیار مهم و انسانی است ولی گاهی موقعیت هایی پیش می آید که بهترین کار عقب کشیدن خود و درگیر نشدن با مسئله است.
کمک کردن به دیگران باید بدون در نظر گرفتن منافع شخصی باشد. اگر کار خوب کوچکی در حق کسی انجام می دهیم دلیل این نیست که آنها تا ابد به ما بدهکار هستند.
البته این مسئله بدین معنی نیست که در اطراف کسانی بگردیم که قدر ما را نمی دانند. بلکه منظور این است که هدف اصلی کمک کردن، دریافت چیزی در ازای آن نباشد و فقط بخواهیم وضعیت یک نفر را بدون چشم داشت بهبود ببخشیم.
گاهی برای افراد مشکلاتی پیش می آید که راه حل آن به نظر ما ساده است ولی وقتی خود شخص نمی خواهد که کمکی از ما دریافت کند در این صورت نباید اصرار کنیم. دلیل رد کمک های ما از جانب او می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شاید او سراغ راه حل هایی است که از نظر ما صحیح نیست و ممکن است با واکنش ما مواجه شود.
ما فقط به کسانی می توانیم کمک کنیم که طالب آن باشند و از راه درست آن را طلب کنند.
هر چند که فداکاری در برخی مواقع امری پسندیده است ولی برای چیزهای ساده ای که خیلی نیازی به حضور ما نیست و باید کارهای مهم تری انجام دهیم در این صورت بهتر است خودمان را در اولویت قرار دهیم.
برای مثال دوستی از ما می خواهد که به فلان پرونده نگاه کنیم و نظر خود را بگوییم. در عین حال باید فورا به خانه رفته و داروهای مادر مریض خود را بدهیم. در این حالت واجب تر است که کار خود را انجام داده و بعدا به درخواست دوست خود رسیدگی کنیم.
همه ما دوستانی را سراغ داریم که خواسته های آنها فراتر از یک رابطه دوستانه است. برای مثال وارد خانه ما شده و در حالی که از تمامی امکانات استفاده می کند گستاخانه لب به شکایت باز می کند. هر زمان هم که شما در سختی باشید توجهی به شما نمی کند. ولی کافی است خود او دچار کوچک ترین مشکلی شود تا شما را تا آن ور دنیا هم فرا بخواند.
چنین افرادی لایق کمک نیستند و رفتار آنها نوعی سوء استفاده است.
گاهی اوقات مشکلات جدی فیزیکی و یا روانی برای دوستان و آشنایانمان پیش می آید که کمک غیر حرفه ای ما نه تنها به درد آنها نمی خورد بلکه مشکل آنها را دو چندان می کند. شما نمی توانید نقش پزشک یا روانکاو که سالها در حرفه خود تحصیل کرده اند را بازی کنید.
در این حالت بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که فرد دچار مشکل را حمایت کرده و به نزد متخصص ببرید و در سایر اوقات هم شانه ای برای گریه کردن او باشید.
بنابراین اگرچه کمک کردن کاری بسیار نیک و انسانی است ولی قبل از کمک به افراد باید دلایل منطقی برای آن پیدا کرده و محدودیت های خود را برای یاری رساندن به دیگران بشناسیم و همچنین اجازه ندهیم که از ما سوء استفاده شود.