قالب وردپرس قالب وردپرس قالب فروشگاهی وردپرس وردپرس آموزش وردپرس
تجربه ماورا
تجربه ماورا – سفرهای روحی عجیب (نوشته محمد)
آذر ۲, ۱۳۹۸
درون گرا
اشتباهاتی که باعث می شوند عادات جدید شکل نگیرند
آذر ۲, ۱۳۹۸

تجربه ماورا – دلتنگی شدید بعد از طلاق (نوشته محمد)

تجربه ماورا

تجربه ماورا – دلتنگی شدید بعد از طلاق (نوشته محمد)

با سلام
وقتی از همسرم جدا شدم روحیم داغون بود.هرشب خوابشو میدیدم و این بیشتر آزارم میدادو دلتنگیم بیشتر میشد یاد خاطرات زندگیمون منو داشت زجر کش میکرد.
گفتم که دلتنگش بودمو هرشب خوابشو میدیدم.تا اینکه یه شب طبق معمول خواب دیدم رفتم پیشش که بعد طلاق خونه پدرش بود‌.مهمون داشتن ولی باباش هنوز نیومده بود ومن به دلیل برخوردایی که با پدرش در زمان طلاق باهم داشتیم نمیخواستم ببینمش به خانونم گفتم من برم تا بابات نیومده.برای خداحافظی تا دم درشون باهام اومد که اینجا من ناگهان تو رویا آگاه شدم و تمام اتفاقات زندگی واقعی یادم اومد.دستاشو گرفتمو بعد محکم بغلش کردم و گفتم بی معرفت خیلی دلم برات تنگ شده عمیقا فشارش میدادمو موهاشو بو میکردم اونم محکم بغلم کرده بودو گفت منم خیلی دلم برات تنگ شده بود.حالت عاطفیه خالص و خاصی پیش اومده بود که با توجه به آگاهیم در خواب انرژی بسیاری برای تلقین و اثرگذاری بر وی احساس میکردم.انژیمو کنترل کردم و در حالی که با دستام دوطرف شونه هاشو با ملایمت لمس کردم تو چشاش زل زدم و بسیار محکم و مصمم بهش گفتم ببین ما الان داریم خواب میبینیم.تو هم مثل من خوابتو یادت میمونه.و خوابمون مثل همه.حالا بیا دلخوریها و ناکامیهارو فراموش کنیم و بخاطر عشق خالصی که از اول به هم داشتیم دوباره شروع کنیم اون که انگار از گفتن اینکه تو رویا هستیم شگفت زده شده بود و صحبتهای آمرانه توام با محبت من که تلقین وار ادا میشد کاملا پذیرای حرفهام بود.گفتم بیا حالا دست همو بگیریم و به سمت خونه خودمون پرواز کنیم و دوباره شروع کنیم یادمه لباسای خونه تنش بود گفتم نمیری عوض کنی از خانوادتم خداحافظی کنی؟در حالیکه اشک تو چشاش حلقه زده بود بار دیگه بغلم کردو گفت نه محمد فقط زودتر بریم خونه خودمون.سعی میکردم هیجاناتمو کنترل کنم که این رویا آگاهی تموم نشه.دستشو گرفتم گفتم بپر بالا که پرواز کنیم باهم پریدیم و در حدود بیست یا سی متری بالای شهر به پرواز دراومدیم شب بود و یاقتن مسیر کمی سخت بود ولی من مصمم و با اعتماد به نیروی عشق آرامش و حال خوبی داشتم به چهره خانمم که محو پرواز شده بود و بادی که به صورتشو موهاش میزد نگاه میکردم و خوشحالی و رضایت کاملا از چهرش مشخص بود و من هم از شادی اون شاد بودم و کمی دستشو محکمتر گرفتم لحظات زیبایی بر فراز آسمان تاریک شهر سپری میشد و من مطمئن بودم این رویای خالص که سرشار از عشقو ستایش بود در اعماق روح وی تاثیر گذاشته.جایی که احتمال میدادم نزدیک خانه شده ایم کم کم نا خواسته به زمین نزدیک شدیم و من فهمیدم لحظات زیبای این رویا رو به پایان است وقتی آهسته کنارخیابان بر زمین فرود آمدیم دو دستش را گرفته و بهش گفتم منو ببین و چشمهامو به چشمهاش دوختم و گفتم وقت زیادی نداریم چون رویامون داره تموم میشه فقط یادت باشه چه رویایی دیدیم و فردا بهم زتگ میزنی و میخوای که از نو شروع کنیمو این جملات را سه بار تند تند بهش تلقین کردم کم کم دیدم محو شد و از اعماق دلم گفتم دوست دارم عزیزم تغریبا در مرز بیدار شدن بودم ولی هنوز دستاشو که تو دستام بود حس میکردم.از خواب بیدار شدم و خیلی زود اون انرژی و قدرت توصیف ناپذیر ناشی از عشق کمرنگ شد ولی مطمئن بودم این رویا و عواطفی که از طریق امواج اثیری به سویش روانه گشته نتیجه جالبی رقم میزنه.و با امید به فردا دوباره خوابم برد.ظهرتغریبا ساعت سه پیامکی برام فرستاد که شعری از سهراب بود و من در اوایل دوستیمون از پسری کنار خیابان که با خطی زیبا روی مقوایی کاهی نوشته بود خریدم و به همسرم دادم
«تو چه بخواهی چه نخواهی…
نفسم میگیرد جایی که صدای نفسهای تو نیست»
امیدوارم هر جا که هست خوشبخت باشه.
اینو تقدیم میکنم به دل شکسته های سرای عشق

همچنین بخوانید:   تجربه ماورا - سفر روح (نوشته محمد.و)

 

 

مقالات مرتبط

علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی (مشاور سایت)
علی خانی، علاقه مند به حوزه ماورا و موضوعات عرفانی و روحی شرقی و غربی از جمله مدیتیشن، انرژی درمانی، طب سنتی، یوگا، خواب بینی، سفر روح و …
اشتراک
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
قدیمی ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
maryam_b
مهمان
maryam_b
5 سال قبل

سلام
تجربه بسیار زیبایی بود. با توجه به عشق عمیقی که بین شما و همسرتون وجود داشته و هنوز هم وجود داره ….ایکاش دوباره به هم برمیگشتید و با هم زندگی میکردین.
با آرزوی خوشبختی و موفقیت برای شما .

102falah
مهمان
102falah
5 سال قبل

یعنی چی امیدوارم هر جا که هست خوشبخت باشه!؟!؟ خوب برگردین دیگه! بابا همو که دوست دارین تو رو خدا برگردین ایشون که پیام داده قدم بعدی رو خودتون باید بردارین. خواهش میکنم .البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند ولی اگر امکان داره برگردین و با هم بمونید اینکارو بکیند🙏🙏🙏

Annihilation
عضو
5 سال قبل

سلام دوست عزیز، بنظر من تمام تلاشتان را به خرج دهید و به همسرتان برگردید، نگذارید زمانی برسد که بخاطر از دست دادن این فرست روحی عمیق، پشیمان شوید.

fargol
عضو
4 سال قبل

یک سال دیر این مطلب رو خوندم. ولی واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. امیدوارم هردو شما شاد و خوشبخت باشید. به نظرم عشقی که بهم داشتید باعث ارتقا شما شده در هر صورت..

رفتن به نوار ابزار