در پاسخ به سوال فوق بايد يک نکته کلی رو اشاره کرد. خواب روشن یا رویابینی يعنی سطحی از آگاهی که ما می دونيم داريم رويا می بينيم. ممکنه ما هوشياری بالا نداشته باشيم و حتی بخش های زيادی از حافظه مون رو هم از دست داده باشيم و يادمون نياد که تو بيداری واقعا چه کسی بوديم و اعضای خانوادمون کی بودند ولی همين قدر هوشيار هستيم که می دونيم جهانی که داريم تجربه اش می کنيم واقعی نيست و بخشی از رويا هست. مثل يک آدم مست. شخصی که مست شده اگر کاملا هوشياريشو از دست نداده باشه می دونه که تو چه فضایی هست چه جنسيتی داره و نام خودش رو به ياد داره ولی هوشيار کامل نيست که معادلات رياضی رو انجام بده.
تو رويابينی آگاهانه و خواب روشن هم دقيقا همين حالت هست و گاهی ممکنه با وجود آگاهی در رويا کارهایی بکنيم که وقتی بيدار می شيم میفهميم که چه قدر احمقانه بوده. البته می شه هوشياری در رويابينی رو با تمرين افزايش داد و بخش های زيادی از حافظه رو به دست آورد ولی به هر حال مثل بيداری نمی شه چون هنوز بخش های عظيمی از مغز ما خواب هست. مخصوصا نيمکره سمت چپ مغز که بخش استدلال هست تو رويا ديدن به حالت خفته در مياد. در ضمن هر چه قدر امواج مغزی ما فرکانس پايين تر داشته باشه يعنی سطح هوشياری کمتر هست.
امواج مغزی تتا که برای روياها هست خيلی پايين تر از امواج بتای بيداری هست و به همون ميزان از هوشياری ما کم می شه. البته اين آگاهی طی روز ما نهايت آگاهی نيست. ما حالتی از امواج مغزی رو هم داريم به نام گاما که مربوط به حالت فراآگاهی هست و در افراد مراقبه گر و رياضت کش و يوگی ها و کسانی که توانایی های متافيزيک بالا دارند ديده می شه. گاما بالاترين فرکانس مغز هست و شايد بهتر باشه اون رو آگاهی کامل بگيم چون ما هر چه قدر هم که ادعا کنيم تو بيداری دارای هوشياری کامل هستيم ولی باز هم مثل آدم های نيمه مرده و شرطی هستيم.