چه قدر ممکن است در کاری موفق شوید؟

معمولا در نگاه ما افرادی جذب می شوند که توانسته اند در کار خود موفق باشند. برای مثال همیشه به بهترین نویسندگان و خوانندگان، بهترین رئسای شرکتها، بهترین هنرپیشه ها و … توجه می کنیم. کسی علاقه ای ندارد با افرادی که در این زمینه ها شکست خوردند آشنا شود. به فرض ممکن است هزاران نفر تا به حال به طور حرفه ای خوانندگی یا نوازندگی را شروع کرده باشند و استعداد خوبی هم داشته باشند ولی در گورستان افراد گمنام دنیای موسیقی دفن شده باشند و حتی یک نفر هم نام آنها را نشنیده باشد.

در هر شغلی چنین گورستانهایی وجود دارد. شما یک کتاب خوب می خوانید و نویسنده اش را نیز می شناسید ولی می دانید چندین هزار نفر نویسنده دیگر ممکن است کتابشان فروش نداشته باشد و یا اصلا کسی حاضر به نشر آن نباشد؟

همچنین تعداد افراد زیبارو و هنرمندی که وارد عرصه بازیگری می شوند چه قدر است؟ چند نفر از آنها ستاره سینمایی می شوند و چند نفر را حتی همسایه هایشان هم نمی شناسند؟

ممکن است عواملی مثل پشتکار، شانس، موقعیت و … در موفق شدن عده ای نقش داشته باشد ولی گاهی ممکن است کارهایی مشابه افراد موفق انجام دهیم و عینا کپی برداری کنیم و یا حتی بهتر از آنها کار کنیم ولی موفقیتی کسب نکنیم.

بسیاری از افراد با هزار ذوق و شوق شرکت می زنند و امید دارند که شرکت آنها پیشرفت کرده و توسط آن میلیاردر شوند ولی ظرف کمتر از سه سال سقوط می کنند. تعداد شرکتهایی که بتوانند سه سال اول دوام بیاورند کم بوده و فعالیت بسیاری از آنها هم ممکن است در نطفه خاموش شوند.

گاهی هم موفقیت ما ممکن است شانسی باشد. یعنی رابطه مستقیمی بین عوامل پیروزی ما و موفقیت در کسب و کار و پیشه ما نداشته باشد و اگر شخصی راه مشابه ما برود ممکن است به موفقیتی که ما رسیده ایم نرسد.

منظور از گفتن همه اینها این است که هیچ گاه خوش بینی بیش از حد نسبت به نتیجه کارهایتان نداشته باشید. سرمایه گذاری روی کارهای جدید خوب است ولی باید سرمایه مالی یا زمانی معقولی را برای کاری که حتی نمی دانیم نتیجه اش چه می شود مصروف کنیم.

امروز تاسیس شرکت ها به راحتی ثبت نام در کلاس های رقص است و هر کس می تواند با اجاره مختصر یک مکان کوچک در ساختمانهای اداری و ثبت شرکت، کارش را آغاز کند. این شرکتها به همان سرعتی که ایجاد می شوند به همان سرعت هم از بین می روند و زیان بسیاری به رئسا و کارمندان خود می زنند. قصد نداریم نحوه موفقیت در کسب و کار را به شما آموزش دهیم بلکه تنها می خواهیم این نکته را گوشزد کنیم که میزان خوش بینی خود را نسبت به موفقیت حتمی کارهای خود در حد معقول پایین بیاورید و اقدامات جدی و خلاقانه ای برای پیروز شدن در بین رقبا انجام دهید.

حتما سرنوشت افراد، مشاغل و فعالیت هایی که به گورستان شکست ختم شده است را مطالعه کنید. چه کارهایی می توانید بکنید تا سرنوشت شما نیز مانند آنها نشود؟ چه فرقی بین شما و آنها است؟ چه نوآوری می توانید در کار خود ایجاد کنید که جالب توجه مخاطبین شما نیز باشد؟ اگر شما به جای مخاطب بودید چرا خودتان را انتخاب می کردید؟

دلایلی مانند ” من حتما می توانم چون به قانون جذب اعتقاد دارم” ، ” من استثنایی هستم و حتما موفق می شوم”، ” من کار را شروع می کنم. حالا ببینم چه می شود” و … را کنار بگذارید. این جملات مبهم نمی تواند چاره ساز طولانی مدت شما برای رسیدن به اهدافتان باشد. حتی افرادی که نقشه کامل راه خود را داشته اند پس از قرار گیری در موقعیت به دلیل عدم پیش رفتن شرایط مطابق میل آنها و عدم توانایی پیش بینی رفتار مخاطبین شکست خورده اند و تنها تجربه به آنها آموخته است که واقعا چه کاری می تواند موجب جذب مخاطب و یا موفقیت در فلان کار شود.

با در نظر گرفتن احتمال شکست در کنار احتمال موفقیت و حفظ تعادل بین احتمال رخداد آنها و بررسی گورستان مشاغل و فعالیت های شکست خورده و عبرت گیری از آنها می توانید آینده شفاف تر و موفقیت آمیزتری را برای خود بسازید.